اولین مسافرت

کیمیای نازم٬ بابا برای دومین بار باید در سمینار طب ورزشی شرکت می کرد٬ برای همین شما و مامان فرناز این بار همسفر بابا شدین. ما هم که از قبل قصد مسافرت داشتیم٬ توی این سفر با شما همسفر شدیم. همگی ساعت ۳۰/۲ روز ۵ شنبه ۳۰ تیر به سمت تهران حرکت کردیم. شما صبح زود روز شنبه به ساری رفتید و ما هم روز ۲ شنبه به شما ملحق شدیم.ما شب ۵ شنبه به نوشهر رفتیم و شما هم بعد از ظهر روز ۵ شنبه بعد از اینکه سمینار بابا تمام شد به نوشهر آمدید.و روز جمعه همگی به شیراز برگشتیم.
این چند روزی که شمال بودیم هوا حسابی گرم و شرجی بود ولی خوشبختانه مشکلی برای شما پیش نیومد و مثل همیشه ساکت و آروم وبودی و به محض اینکه که سوار ماشین می شدی فوراً می خوابیدی. چند تا عکس هم ازت گرفتم که در اولین فرصت تو وبلاگت میذارم. 
نظرات 1 + ارسال نظر
آنا سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:16 ب.ظ http://duchess.persianblog.com

خاله فریبای عزیز توی وبلاگ قبلی من که در بلاگ اسکای بود به من سر زده بودی ولی متاسفانه من به اونجا دسترسی نداشتم و طبیعتا به وبلاگ شماهم که در بلاگ اسکایه همینطور . ظاهرا مشکل برطرف شده و امروز برای اولین بار تونستم اینجا رو باز کنم . خوشحال میشم که تو هم به من در وبلاگ جدیدم سر بزنی . کیمیای گلو ببوسش خاله مهربون .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد