گردش دو نفره

حدود یک ساله که دیگه همکار باباجون نیستم و توی بیمارستان کار میکنم و تقریبا ۲ شب در هفته شب کاری دارم. صبح که میام خونه اولین کاری که میکنم اینه که لباس تنت کنم و ببرمت بیرون و قدم زنان ببریم لپ لپ بخریم. البته معولا دست خالی برنمیگردیم و هرچیز دیگه ای هم که ببینی بر میداری و خاله مجبوره همه رو حساب کنه. شایدم یه روزی تو هم مثل خاله قیمت همه انواع پفک و چیپس و...رو حفظ باشی و...!

همین گردش دو نفره و لمس ۵ انگشت ظریف و لطیفت٬ برام قشنگ ترین حس دنیاست و از اون لذت بخش تر شنیدن صدای آروم قدمهات و شنیدن صدای ناز و کودکانه ات: لااا له!( چند وقتیه که دیگه بهم نمیگی لالی٬ و میگی لاله) لپپپ بخر! باشه؟ به به بخر! باشه؟

و خاله تسلیم خواسته های کودکانه کیمیا: باشه

ـ خاله الهام٬ بچگی ما با پفک نمکی مینو و کیک لی لی پوت و کارملاو تخم مرغ شانسی و... گذشت و الان کودکی کیمیا با لپ لپ و انتظاری کودکانه و چشم دوختن به دستی که لپ لپ رو باز کنه و شوق خرید پاستیل و ...میگذره.

نظرات 3 + ارسال نظر
خاله الهام سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:34 ق.ظ

خاله فریبا کارامل رو یادت رفت.

ساغر پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:49 ب.ظ http://fasleh-no.blogfa.com

چه خوبه آدم یک خواهر زاده ماه و خوشگل داشته باشه ها...
خدا براتون نگهش داره (:

ف.............. شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:53 ب.ظ http://http:????????

خاله فریبا کارت حرف نداره جالبه وبلاگ کیمیا خانم

ممنونم دوست خوبم. نظر لطفته...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد