عیادت

امروز که حالتو تلفنی از مامان فرناز پرسیدم گفت که بد حالی و یه کم تب داری. خاله هم عصر شال و کلاه کرد و با یه شیر کم چرب میهن و یه لپ لپپپ اومد عیادت. لپات صورتی و لبات خشک و قرمز شده بود.همش هم میگفتی درد و دست و پات رو نشون میدادی. هنوز نمی تونی کامل احساستو بیان کنی اما این نشون میداد که بدنت به خاطر سرما خوردگی درد میکنه .گل خاله٬ حتی وقتی هم که مریضی به چشم خاله خوشگلی. عزیز دلم٬ امیدوارم که هیچ وقت مریض و تب دار نبینمت.

 کجائی خاله که دیوار و روبالشی و ملافه سفید خاله رو با ماژیک نارنجی خط خطی کنی و خاله بخنده و بگه: دختر فرناز مثل خود فرنازه٬ کپی برابر اصل. مامانت هم بچه که بود در و دیوار اتاق از دستش امان نداشت و مامان فریده رو دیوارهای اتاق تا جائی که قد مامانت میرسید کاغذ چسبونده بود که روی اونها نقاشی بکشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد