مهدکودک

کیمیای خاله٬ از روز ۴ شنبه ۲/۱۲/۸۵ رفتی مهد کودک. عزیز دلم نتونستم برات چیزی بنویسم آخه همون روز یه مسافرت غیر منتظره  برام پیش اومد. همون روز ساعت ۴ تصمیم گرفتم به پیشنهاد همکلاسی سابقم برای انجام کارهای اداریم برم به شهر بندری که ۲۰ سال  توش زندگی کردم و همون روز ساعت ۲ دو نیمه شب نسیم دریا رو احساس کردم. این چند روز هم چشمم به ماسه و گوش ماهی های اتاقم بوده و  به درستی تصمیمی که در مورد زندگی دوباره تو این شهر میگیرم فکر میکردم. من فردا  هم عازم هستم و نوشتن پست مهد کوک رو به مامانت میسپارم ...
نظرات 6 + ارسال نظر
خاله الهام جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:46 ق.ظ

اا خاله فریبا کجا میری؟ کی میری؟ چرا می ری؟

ساغر جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:00 ق.ظ http://fasleh-no.blogfa.com/

سلام خاله فریبا...
سفر خوبی داشته باشی(:...
مرسی بابت تبریک (:

فرناز شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 06:19 ب.ظ

کیمیا خانم به مهدکودک ستارگان نزدیک بیمارستان مامان میره روزهای اول خیلی خوشحال بود و با گریه ظهرها به خانه می امد . اما این روزها با گریه به مهد میره و با گریه هم بر می گرده . انگار کیمیا خانم هم خدا را می خواهد هم خرما . خانم معلمش میگه تا می شینم میگه لاله بدو لاله بدو.

پویا پولادتن سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:58 ب.ظ http://pouyap.blogfa.com

سلام .. سفر خوش ... {گل}

وبلاگ خاطرات گچسارن چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:34 ب.ظ http://gachland.mihanblog.com

سلام
از بابت همه لطف و محبتی که امروز توی بیمارستان بمن و خواهرم داشتید صمیمانه سپاسگزارم. امیدوارم همیشه شاد و تندرست باسید. اگر نتونستم تشکر و خداحافظی کنم فقط بخاطر نگرانی و اضطراب ناشی از بیماری خواهرم بود. لطفا به حساب بی ادبی نذارید.
بازهم متشکرم

خواهش میکنم. من همیشه در خدمتم. خوشحالم که کنجکاویم باعث شد شما را ببینم. نگرانی و اضطراب همراهان بیمار قابل درکه.

دکتر هاشم پور دوشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 05:07 ب.ظ http://gachland.mihanblog.com

سال نو و عید نوروز بر شما و خانواده محترم مبارک و فرخنده باد. همیشه بهاری باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد