خاله فریبا: خوشگل خانم، عسل خانم،.....
کیمیا: مامان فرناااززز... خاله اسم من بلد نیست!
خاله فریبا: مگه اسم شما چیه؟
کیمیا:کٍمیا!
.............................................................................
خاله فریبا: نازگل خانم ،میای پیش من؟
کیمیا:نه، مِخام برم پِشِ مامان!
.............................................................................
خاله فَربا به قربونت با این حرف زدنت که اولین حرف ((ی)) کلمات رو نمیگی!
خاله ای، من فردا دارم میام شیراز. مامانت امر فرمودن عکسای تولدت رو بریزم رو سی دی و با خودم ببرم.
سلام
وب جالبی دارین....
به من سر بزنین....
من یه دونه کیمیا دارم،خیلی مهربونه،تازشم همش می خنده.خیلیم دوستش دارم.امیدوارم شما هم یکی مثل اون گیرتون بیاد.
سلام
ممنونم که به یونای من سر زدید.
من همکلاسی شما بودم ؟!
میشه بیشتر آشنایی بدید ؟
خوشحال میشم
تو کلاس سوم راهنمایی فقط یه فریبا بود. بعد از سالها زندگی در شیراز حدود ۱.۵ ساله که ساکن بوشهرم. کافیه یه نظر یونا رو دید و متوجه شد که پسرته. اسم خاله هاش هم مهر تایید به حدسم زد.
سلام دلم رفت تو رو خدا یه کم بیشتر خودتو معرفی کن و این که از کجا من رو شناختید .
الان کجایی ؟
یه فریبا تو ذهنم هست ولی نمیدونم شما هستی یا نه ؟!
تو کلاس سوم راهنمایی فقط یه فریبا بود. بعد از سالها زندگی در شیراز حدود ۱.۵ ساله که ساکن بوشهرم. کافیه یه نظر یونا رو دید و متوجه شد که پسرته. اسم خاله هاش هم مهر تایید به حدسم زد.