۴ سالگی

کیمیای خاله‌٬ خاله خیلی وقته چیزی برات ننوشته. الانم نمی دونم چی بنویسم. خیلی نا گفته ها دارم. امسال نتونستم بیام جشن تولدت عزیز دلم . عکستو زن دایی ندا برام آورده بود. چقدر بزرگ شدی! خاله داره مامان میشه. قربونت برم که بهم گفتی: من مِشم خواهرش. قراره یه خواهر گیرم بیاد. یعنی داداش نمی خوای عسلی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
آرزو مامان آرش دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:06 ب.ظ http://jiluah.persianblog.ir

سلام خانم گل خوبی؟
ممنونم از محبتت.
موفق باشی

خواهش میکنم. مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد